ساقی چمانه* پر کن کان دلبر چمانی*

بر من نظر فکنده با چشم خود نهانی

 

دل در گرو سپردم خرقه به می سِتُردم*

تا بر دلم ز عزت آرد نظر زمانی

 

مطرب بزن نوائی تا برکشم سماعی

دلداده و خرابم زان زلفِ شعشعانی *

 

تشنه ی شهد شیرین کُشته ی خال زیرین

غافل که درد هجرش بر دل کشد جهانی

 

گر او شود نگار من غمزه کند به کار من

بر هم زنم جهان را با جامِ ارغوانی *

 

ای دل تو شکوه داری خاطر به فتنه داری

بر من نظر کند حال آن یارِ جاودانی

 

گفتم که رنجِ هجران دل میکند پریشان

گفتا مگو ز هجران کاین نکته را ندانی

 

گفتم کجا پریدی کاین سینه خوش دریدی 

گفتا روم به گلشن با دلبر چمانی

 

گفتم که غافل هستی در کار جاهل هستی

گفتا برو شباهنگ تا این سخن بدانی 

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

* چمانه = پیمانه .   *چمانی = زیبا و خرامان 

* سِتُردن = پاک کردن و زدودن

*شعشعانی = درخشنده و پر از نور 

*جام ارغوانی = کنایه از پیمانه شراب

 



 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه فایل کی پاپ وان Audrey مسابقات ورزشي Gina بیستمین پرسش مهر ریاست جمهوری پرواز به فروشگاه چوب و چرم خوش آمدید. Jennifer یادداشتهای احمد رضا طاهری