==================================

اگر شیر ژیان باشی چو روباهی به چنگ مرگ 

وگر شاهینِ تیزان پَر تو را گیرد خدنگِ مرگ


مکن گردنکشی زین رو که جان خلق آزاری

که گردن میزند ناگه، تو را داس و شرنگِ مرگ


مَکَن بهر کسی چاهی، که با هر ضربه ات گویم

تو گورِ خود کَنی غافل، بدینسان با کُلنگ مرگ


از این ه گری بازآ، چو ماهی در صفا میباش 

که تازد بر تو یکباره، ز پشت سر نهنگِ مرگ


گهی رو همچو دلریشان، نشین در مُلک خاموشان

دمی گوشِ دلت را ده به ناقوس و به بانگ مرگ


به دیوانِ قضا ای دل، اگر باالحقه پا بندی

مده دیگر تو خود خطی، ز اعمالت به چنگِ مرگ


بگو ای دل، شباهنگا مرا آکنده از مِهر کن

که هر دم میرسد بر من، طنین پا و زنگِ مرگ


چو تابوتم شود حجله، به گوشم نرم نرمک گو

ز حشمت و جلال حق، نه از چشمانِ تنگ مرگ 






* خدنگ = تیر           * شرنگ = زهر هلاهل

* دیوان قضا = دفتر سرنوشت الهی

*************************★


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هارمونی کویر آیا میدانید Anonymous globelang سالم زيبا bazigamebazi1234 تجربه تلخ 40سال عشق بیهوده.فرامرز Jake