ساقیا من که غم زلف نگاری دارم 

در خَمِ طُره ی شبرنگ قراری دارم


در هواداری او همچو صبا رقص کنان

دل بی طاقتی و شرم و  وقاری دارم


از دل زخم کش و آه جگر سوزم پرس

که چه شب ها ز غمش صبح خُماری دارم


نقشِ هر پرده که مطرب به دلم پردازد

چون اسیران به قفس ها شب تاری دارم


خیز و زان باده ی ناب آر که دل بیتابست

به محک زن دل من را که عیاری دارم


شد هدر عمر شباهنگ و نشد هجران طی

لیک با عکس رُخش باغ و بهاری دارم 


من چو پروانه شدم گرد رُخش همواره

زانکه هر شب به دلم نقشِ نگاری دارم 


 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

mttyazd emamalipeacebeuponhimi اسنپ نمایندگی انحصاری هانا HANNA- تماس 0213311427 Sc خرق عادت Desiree گردشگري